اینترنت با مغز ما چه می کند؟
ما مثل اجدادمان در سالهای انتهایی قرون وسطی ، خودمان را بین دو جهان فن آوری می بینیم. اکنون بعد از 550 سال شاهد این هستیم که دستگاه چاپ و محصولات آن از کانون زندگی فکری ما به حاشیه رنده می شوند . این جابجایی در سالهای میانی قرن بیستم آغاز شد ؛زمانیکه ما کم کم زمان و توجه بیشتری را صرف جریان تولید ارزان ، باسمه ای و بی پایان محصولات سرگرم کننده نخستین موج رسانه های الکترونیکی و الکتریکی کردیم: رادیو، سینما،گرامافون، تلویزیون. اما این فناوری ها همواره به دلیل ناتوانی در انتقال واژه مکتوب ، محدودیت داشتند . آنها می توانستند جای کتاب را در فرهنگ ما عوض کنند اما نمی توانستند جای آن را بگیرند . جریان فرهنگی غالب در فاصله ای کوتاه و به صورتی جدی به مجرایی دیگر منحرف می شود . همچنان که رایانه - دسک تاپ، لپ تاپ، رایانه جیبی-به همدم همیشگی ما و اینترنت به رسانه انتخابی ما برای ذخیره سازی ، پردازش و تبادل اطلاعات در همه اشکالش از جمله متن تبدیل می شود . انقلاب الکترونیک نیز به اوج خودش می رسد . البته جهان جدید همچنان وابسته به سواد خواندن و نوشتن باقی خواهد ماند ، جهانی که پر است از نمادهای آشنای حروف الفبا. ما نمی توانیم به جهان شفاهی گمشده بازگردیم، همانطور که نمی توانیم زمان را به عقب و وقتی که ساعت وجود نداشت ببریم . والتر اونگ می نویسد: " نگارش، چاپ و رایانه همگی روشهایی برای فناورانه کردن کلمه اند" و وقتی که کلمه فناورانه شد، دیگر نمی توان آن را فناوری زدایی کرد .اما جهان صفحه نمایش ، طوری که ما کم کم با آن آشنا می شویم ، جایی کاملا متفاوت با جهان صفحه کتاب است .اخلاق فکری جدید دارد شکل می گیرد . مسیرهای ذهنی ما یکبار دیگر دارند تغییر می کنند .......