با هر نفس

هوپ می‌دانست كه منظور ترو بيشتر اوست تا خودش. به پشت سر ترو، به ساحل نگاه كرد و متوجه شد كه چراغ تمام خانه‌های ديگر خاموش شده است؛ انگار سانست بيچ به شهر اشباح تبديل شده بود. جرعه‌ای از شرابش خورد، حس كرد كه جريانی از آرامش از دست و پاهايش بالا رفت و بعد مثل روشنايی يك چراغ به بيرون تراويد...
7 /10
7

با هر نفس

هوپ می‌دانست كه منظور ترو بيشتر اوست تا خودش. به پشت سر ترو، به ساحل نگاه كرد و متوجه شد كه چراغ تمام خانه‌های ديگر خاموش شده است؛ انگار سانست بيچ به شهر اشباح تبديل شده بود. جرعه‌ای از شرابش خورد، حس كرد كه جريانی از آرامش از دست و پاهايش بالا رفت و بعد مثل روشنايی يك چراغ به بيرون تراويد...

نیکلاس اسپارکس



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی