جنایت و مکافات

تئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی فرزند پزشکی تهیدست در سال 1811 در مسکو چشم به جهان گشود و به عنوان مهندس فنون نظامی وارد ارتش شد. ولی مدتی پس از آن به‌خاطر علاقه‌ای که به نویسندگی داشت از ارتش کناره‌‌گیری کرد. نخستین داستان او با عنوان بیچارگان در سال 1846 موفقیت او را تثبیت کرد. بزرگ‌ترین رمان‌های او که طی سال‌های 1866 تا 1880 نگاشته شده‌اند و شاهکارهای او محسوب میشوند عبارتند از: جنایت و مکافات، ابله و برادران کارامازوف. او در سال 1881 درگذشت. این کتاب داستان دانشجویی به نام «راسکولنیکف» را روایت میکند که به خاطر اصول مرتکب قتل میشود. بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است؛ زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیر منتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر میشوند، میکشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته میبیند و آنها را پنهان میکند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه راسکولنیکف این تصور را که هر کس را که میبیند به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون میرسد در این بین او عاشق سونیا دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود میشود. داستایوسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نیروی رستگاری بخش است .البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندان شدن در سیبری به این حقیقت رسید .
10 /10
10

جنایت و مکافات

تئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی فرزند پزشکی تهیدست در سال 1811 در مسکو چشم به جهان گشود و به عنوان مهندس فنون نظامی وارد ارتش شد. ولی مدتی پس از آن به‌خاطر علاقه‌ای که به نویسندگی داشت از ارتش کناره‌‌گیری کرد. نخستین داستان او با عنوان بیچارگان در سال 1846 موفقیت او را تثبیت کرد. بزرگ‌ترین رمان‌های او که طی سال‌های 1866 تا 1880 نگاشته شده‌اند و شاهکارهای او محسوب میشوند عبارتند از: جنایت و مکافات، ابله و برادران کارامازوف. او در سال 1881 درگذشت. این کتاب داستان دانشجویی به نام «راسکولنیکف» را روایت میکند که به خاطر اصول مرتکب قتل میشود. بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است؛ زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیر منتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر میشوند، میکشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته میبیند و آنها را پنهان میکند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه راسکولنیکف این تصور را که هر کس را که میبیند به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون میرسد در این بین او عاشق سونیا دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود میشود. داستایوسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نیروی رستگاری بخش است .البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندان شدن در سیبری به این حقیقت رسید .

فئودور میخاییل داستایوفسکی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی