زوربای یونانی

من نخستین بار او را در پیره دیدم. به بندر رفته بودم تا به عزم رفتن به «کرت» به کشتی بنشینم. سپیده در کار برآمدن بود. باران می‌بارید. باد خشک و گرمی بشدت می‌وزید و شتک امواج تا به آن قهوه‌خانه کوچ می‌رسید.
7 /10
7

زوربای یونانی

من نخستین بار او را در پیره دیدم. به بندر رفته بودم تا به عزم رفتن به «کرت» به کشتی بنشینم. سپیده در کار برآمدن بود. باران می‌بارید. باد خشک و گرمی بشدت می‌وزید و شتک امواج تا به آن قهوه‌خانه کوچ می‌رسید.

نیکوس کازانتزاکیس



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

   

     
 
عبارت امنیتی