زن اسیر
کتاب زن اسیر: حالا دیگر برایم فرقی چندان ندارد. این نقش من در زندگی درست به اندازه ی قبلی با مزه است، همان کار ارزیاب بیمه برای شرکت بیمه ی گریت نورترن که وادارم می کرد وقتم را در میان تکه پاره های تمدنمان بگذرانم: گلگیر های مچاله شده، اتاقک های بدون سقف، انبار های سوخته، دست و پاهای شکسته.