بلیدرانر
کتاب بلیدرانر/ فضولی نمی کرد. حداقل نه به اندازه ی آن ها، همسایه هایش، که کار و زندگی شان شده بود سر درآوردن از کارهای واقعی گوسفند او. بی ادبانه تر این کار دیگر نبود. گفتن این که "گوسفند شما مصنوعی است قربان؟" زیر پا نهادن آداب اجتماعی بود و کاری به مراتب ناپسندیده تر از پرس جو از این که آیا دندان ها، مو یا فلان اندام درونی یک شهروند مال خودش است یا مصنوعی.