عاشق ژاپنی
کاندیداى بهترین کتاب سال ٢٠١٦. عشق ما اجتنابناپذیر بود آلما. من همیشه این را میدانستم، هرچند سالها با این حقیقت جنگیدم و سعی کردم تو را از ذهنم پاک کنم، و میدانستم که نمیتوانم این کار را از صمیم قلب انجام بدهم. وقتی تو مرا بیدلیل ترک کردی، واقعاً آن وضعیت را درک نکردم. احساس کردم فریب خوردهام، اما در طول اولین سفرم به ژاپن فرصتی به من دست داد که آرام شوم و کمکم پذیرفتم که تو را در این دنیا از دست دادهام. دیگر دست از فکر و خیال و حدس زدن اینکه چه بین مارخ داده برداشتم. هیچ امیدی نداشتم که دوباره با هم باشیم. حالا، بعد از چهارده سال جدایی که روزبهروزش را به تو فکر کردم، درک کردم که ما هیچوقت نمیتوانستیم زن و شوهر بشویم، هرچند که آن احساسات نزدیکمان را هم نمیتوانیم دور بیندازیم. من از تو دعوت میکنم که عشقمان را در یک حباب زنده نگه داریم و از خارهای زندگی حفظش کنیم و آن را برای آخر عمرمان و حتیو برای بعد از مرگمان دستنخورده نگه داریم. ما میتوانیم عشقمان را برای همیشه زنده نگه داریم؛