حصار و سگ های پدرم
شیرزاد حسن یکی از بزرگترین داستاننویسان کُرد است که توانسته حرکتی نو در ادبیات داستانیِ کُرد به وجود آورد حرکت بزرگ شیرزاد حسن در عرصهی رماننویسی کُردی با چاپ رمان حصار و سگهای پدرم در سال ۱۹۹۶ آغاز شد. این رمان از نظر بیشتر منتقدان نقطهی عطفی در ادبیات کُردی به شمار میآید. شیرزاد حسن در این رمان با روایت توتم و تابو به اصول پدرسالاری از دیدگاه فروید میپردازد. از نظر شیرزاد حسن پدر نشانهی کابوس بزرگ قدرت است که همچون سایهای از او جدا نمیشود بخشی از کتاب: فریادهایم به صورت حبابهایی روی حوض درمیآمدند. من غصهدارِ آن ماهیهایی بودم که از فریادم زهرهترک میشدند. نه من و نه برادرهایم جرئت نمیکردیم آن حصار را ترک کنیم. نمیدانستیم بیرون و دور از حصار و در اطراف آن، دنیا چیست و چگونه است. و من که فرزند ارشد خانواده بودم، نمیتوانستم مادران، برادران و خواهرانم را زیر دست چنین درندهای رها کنم. تعدادی از برادرانم از دیوارها گذشته و خودشان را به سرزمینهای بیرون از حصار رسانده بودند. پدر هربار که به حصار برمیگشت، لباس خونینی را به سوغات میآورد و جلوی ما پرت میکرد "آها... گرگ آنها را خورده"