جاناتان مرغ دریایی

صبح بود. خورشید پهنهی دریا را درخشان کرده بود و یک مایل دورتر قایقی هم‌نشین آب شده بود و برای پرندگان آن اطراف، این یعنی صبحانه. هزاران مرغ‌دریایی که برای تکه‌ای غذا این‌ور و آن‌ور میپریدند. و با هم درگیر میشدند، قشقرقی راه انداخته بودند که نوید روز پر جنب‌وجوش دیگری را میداد. اما کمی آن طرف‌تر، دور از هیاهو و درگیری و قایق و ساحل، جاناتان مرغ‌دریایی مشغول تمرین بود.
6 /10
6

جاناتان مرغ دریایی

صبح بود. خورشید پهنهی دریا را درخشان کرده بود و یک مایل دورتر قایقی هم‌نشین آب شده بود و برای پرندگان آن اطراف، این یعنی صبحانه. هزاران مرغ‌دریایی که برای تکه‌ای غذا این‌ور و آن‌ور میپریدند. و با هم درگیر میشدند، قشقرقی راه انداخته بودند که نوید روز پر جنب‌وجوش دیگری را میداد. اما کمی آن طرف‌تر، دور از هیاهو و درگیری و قایق و ساحل، جاناتان مرغ‌دریایی مشغول تمرین بود.

ریچارد باخ



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی