همه چیز تغییر می کند
همهچیز تغییر میکند داستانی درباره عشق، دلتنگی، فقدان و ترس از آینده برنامهریزی شده است. این داستان زندگی یک جوان امریکایی به اسم زاخاری و دغدغههای او در دنیای امروز است. زاخاری مرد جوانی با یک کار خوب در منهتن است که در یک آپارتمان زندگی میکند. او نامزدی دارد و قرار است با هم ازدواج کنند اما در روز عروسی او گرفتار خاطرات دوست صمیمیاش، میشود که دو سال پیش، در یک حادثه کشته شده است. با این یادآوریها او احساس عجیب و در حال افزایشی نسبت به بیوه زیباروی دوستش، به اسم تامارا پیدا میکند