چیزهای تیز

من فقط می‌دانم که بریدن باعث می‌شد احساس امنیت کنم. عایق بود. افکار و کلمات، جایی ثبت می‌شدند که بتوانیم ببینمشان و ردشان را بزنم. خلاصه دیوانه‌وارش این‌که حقیقت، گزنده، روی پوستم بود. اگر بگویی می‌خواهم بروم دکتر، دلم می‌خواهد روی بازویم بنویسم نگرانی. بگویی عاشق شده‌ای، طرح تراژیک را روی سینه‌ام می‌کشم. لزوما نمی‌خواستم درمان شوم. اما بابت نوشتن، قاچ کردن لای انگشت‌های پایم (بد، گریه) مثل معتادی که دنبال یک رگ دیگر روی تنش بگردد، حس بدی داشتم. ناپدید این کار را برایم کرد. گردنم را بهترین نقطه نگه داشته بودم برای آخرین برش درست و حسابی، بعدش دیگر بیخیال شدم؛
5 /10
5
موضوع کتاب


چیزهای تیز

من فقط می‌دانم که بریدن باعث می‌شد احساس امنیت کنم. عایق بود. افکار و کلمات، جایی ثبت می‌شدند که بتوانیم ببینمشان و ردشان را بزنم. خلاصه دیوانه‌وارش این‌که حقیقت، گزنده، روی پوستم بود. اگر بگویی می‌خواهم بروم دکتر، دلم می‌خواهد روی بازویم بنویسم نگرانی. بگویی عاشق شده‌ای، طرح تراژیک را روی سینه‌ام می‌کشم. لزوما نمی‌خواستم درمان شوم. اما بابت نوشتن، قاچ کردن لای انگشت‌های پایم (بد، گریه) مثل معتادی که دنبال یک رگ دیگر روی تنش بگردد، حس بدی داشتم. ناپدید این کار را برایم کرد. گردنم را بهترین نقطه نگه داشته بودم برای آخرین برش درست و حسابی، بعدش دیگر بیخیال شدم؛

گیلیان فلین



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی