مثل همهٔ عصرها

کتاب مثل همه ی عصرها/ دختر جلو مغازه ایستاد. شیشه ی ویترین خاک گرفته بود. هم از تو، هم از بیرون. توی ویترین چند لیوان بود با یک پارچ بلور. یکی از لیوان ها دمر افتاده بود کنار سوسک مرده. دختر انگشتش را گذاشت روی شیشه و پایین آورد...
3 /10
3

مثل همهٔ عصرها

کتاب مثل همه ی عصرها/ دختر جلو مغازه ایستاد. شیشه ی ویترین خاک گرفته بود. هم از تو، هم از بیرون. توی ویترین چند لیوان بود با یک پارچ بلور. یکی از لیوان ها دمر افتاده بود کنار سوسک مرده. دختر انگشتش را گذاشت روی شیشه و پایین آورد...

زویا پیرزاد



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی