روز چمدان

کاش همان جا می‌ماندم و هیچ کس نمی‌آمد و همه غریبه بودند. من یکی دیگر بودم و آدم‌ها هرچقدر غریبه‌تر و شهر خلوت‌تر و عجیب‌تر و هوا گرم‌تر و انرژی‌دارتر بهتر. شاید صدایم هم یک‌جور دیگری بود و لهجه‌ام و همه‌ی چیزهای آشنا آن‌قدر غریبه بودند که کابوس‌هایم تمام می‌شد و بعد در این شهر، همه چیز برای من، برای یک غریبه‌ی خوشبخت از نو شروع می‌شد.
7 /10
7

روز چمدان

کاش همان جا می‌ماندم و هیچ کس نمی‌آمد و همه غریبه بودند. من یکی دیگر بودم و آدم‌ها هرچقدر غریبه‌تر و شهر خلوت‌تر و عجیب‌تر و هوا گرم‌تر و انرژی‌دارتر بهتر. شاید صدایم هم یک‌جور دیگری بود و لهجه‌ام و همه‌ی چیزهای آشنا آن‌قدر غریبه بودند که کابوس‌هایم تمام می‌شد و بعد در این شهر، همه چیز برای من، برای یک غریبه‌ی خوشبخت از نو شروع می‌شد.

نسرین اسدی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

از همین نویسنده

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی