سه قطره خون
هدایت در داستان 3 قطره خون با بهره گیری از یک افسانه کهن که شاید به صورت اسطوره در آمده یاری جسته تا حرفش را در قالب اسطوره مرغ حق بگوید راوی داستان ظاهرا در یک بیمارستان روانی بستری است و در آن جا آرزوها و تصوراتش را زندگی می بخشد ولی در پایان می بینیم که شخصیتهای رویاهای او چیزی جز اندیشهها و تفکرات خود او نیست