مردگان
جیمز جویس، واژهی تجلی را برای لحظهی مکاشفه به کار میبرد، که معمولا مقارن پایان داستان میآید و دریافت و آگاهی را تسریع میکند، و نحوهی برداشتها و وقایع را تغییر میدهد. غالبا جرقهی واقعی ساده یا معمولی چنین لحظهای را ایجاد میکند، این لحظهی پایانی که جویس از آن به عنوان تجلی یاد میبرد در داستانهای کوتاه و بلند جویس دیده میشود. از جمله در داستان مردگان: «این داستان صرفا بیان تعدیل و تصحیح است، که در روابط میان شوهر و زنش در یک شب پدید میآید و این به واسطهی آن است که زن در مجلس مهمانی خانوادگی از شنیدن سرودی تغییر حال میدهد و شوهر آن تغییر حال را درک میکند و به حق مربوط بدان میداند که زمانی زن او را دیگری میخواسته است. اما داستان را بخوانید و ببینید با وجود این توضیح، به همین سادگی است یا کشف معنی در آن لطفی دیگر دارد.»؛