فردا در نبرد به من بیندیش
مردی دعوت به شام زنی را بعد از سه ملاقات کوتاه می پذیرد اما اندکی بعد از شام در اتاق خواب، ناگهان زن احساس ضعف میکند و از حال میرود و سپس در آغوش مرد می میرد. مرد میماند و شوک این اتفاق، با این حال چاره ای جز ترک آپارتمان نمییابد. وی از طریق دوستش سعی می کند به طور ناشناس به اعضای خانواده زن نزدیک شود تا راز مرگ زن را کشف کند. اما هر قدم که پیش می گذارد در عمق سایهها و سیاهیها فرو می رود.... این کتاب داستان مردیست که در قفسی از رازهای وحشتناک گرفتار شده است و تبحر خارقالعاده خاویر ماریاس بیرون کشیدن رازها از دل حقایق ست که رمانهایش را اینگونه خواندنی می کند