دفاع از جیکوب
اندی باربر بيست سال دادستان منطقه بوده است. او مردی محترم است. در دادگاه تحسينش میكنند. در كنار عشقش، يعنی همسرش، لوری و پسرش جيك خوشبخت است. شهر محل زندگی اندی با وقوع يك جنايت در بهت فرو میرود، در پاركی پوشيده از برگهای پاييزی پسری به قتل میرسد و از آن بدتر اين كه مظنون، پسر خجالتی، عجيب و مرموز اندی است. اندی باور دارد جيكوب بیگناه است. همهی والدين چنين حسی به فرزندانشان دارند. اما افزايش فشارها، شواهد لعنتی، ترديد، رابطهی خانوادگی در حال فروپاشی، اهانت همسايهها، محاكمه، همهی اين عوامل پايههای خانوادهی اندی را تهديد میكند. امتحان نهايی برای والدين: تا كجا حاضر به حمايت از فرزندانتان هستيد؟ نوعی امتحان عشق و ايمان است. امتحانی برای اين كه والدين بدانند چقدر فرزندانشان را میشناسند. اين امتحان برای مردی با ارادهی آهنين و رازی پنهان، حكم دشوارترين آزمون بیگناهی يا گناهكاری در نوع خود است. شما تا كجا از فرزندتان حمايت خواهيد كرد؟