برو دیدبانی بگمار
داستان رمان در رابطه با اسکات فینچ است که از نیویورک به آلاباما برمیگردد تا پدر خود "آتیکوس فینچ" را ملاقات کند و این ملاقات ۲۰ سال بعد از حادثهی کشتن پرندهی مقلد رخ میدهد. اسکات در این ملاقات در جستوجوی یافتن عقاید پدرش در رابطه با زادگاهش است و برای دستیابی به این مجبور به رویارویی با مسائل شخصی و سیاسی میگردد. در رمان برو دیدهبانی بگمار شخصیتهای زیادی از رمان کشتن پرندهی مقلد وجود دارند