کیک عروسی و داستان های دیگر
کوچکی امتیازاتی دارد. چیزهای بزرگ اغلب بی در و پیکر، ناپخته و ناشیانهاند؛ کوچکی قلمروی وقار و زیبایی است. قلمرو کمال هم هست. رمان در ذات خود فراگیر است. داستان کوتاه، در مقابل، ذاتاً گزینشگر است. از آنجا که تقریباً همه چیز را کنار میگذارد، میتواند به آنچه باقی میماند شکل کاملی ببخشد. حتی میتواند مدعی نوعی کمال باشد. چیزی که برای رمان اهمیت دارد بزرگی است، قدرت است. تهِ دلش داستان کوتاه را به خاطر قناعتش تحقیر میکند. کمال، دلخوشیِ آنهایی است که هیچ چیزِ دیگری ندارند. در دنیایی که رمانهای متکبر بر آن حکم میرانند، کوچکی یاد گرفته راهش را با احتیاط باز کند. داستان کوتاه به دگرگونی باور دارد. به نیروهای پنهان باور دارد. روش داستان کوتاه کشف و شهود است. کوچکیاش عامل قدرت اوست. از کوتاه بودن خود شادمان است. می خواهد باز هم کوتاهتر باشد. فقط یک کلمه باشد. اگر بتواند آن کلمه را پیدا کند، تمام جهان با غریوی از درونش زبانه خواهد کشید. آرزوی عجیب داستان کوتاه همین است؛ باورِ عمیقش، بزرگیِ کوچکیاش همین است.