درخت بی زمین

و هنوز و همچنان: شعر، خوردن. شعر، نوشیدن. شعر، بوییدن. شعر، گریستن. شعر، خندیدن. شعر، خوابیدن. و شعر، نفس کشیدن – تنها کسب و کار من است. ابریشم ما در آتش است و دُهُل، دهان‌دریده‌ترین. پاپوش به پای جن دوختیم و کلاه کاغذی بر سر گذاشتیم و گدای در جهنم شدیم. ابریشم ما در آتش است و مایه‌ی کارمان دیگر آفتاب نیست.
7 /10
7
موضوع کتاب


درخت بی زمین

و هنوز و همچنان: شعر، خوردن. شعر، نوشیدن. شعر، بوییدن. شعر، گریستن. شعر، خندیدن. شعر، خوابیدن. و شعر، نفس کشیدن – تنها کسب و کار من است. ابریشم ما در آتش است و دُهُل، دهان‌دریده‌ترین. پاپوش به پای جن دوختیم و کلاه کاغذی بر سر گذاشتیم و گدای در جهنم شدیم. ابریشم ما در آتش است و مایه‌ی کارمان دیگر آفتاب نیست.

شهیار قنبری



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی