ادبیات و انقلاب از نویسندگان آلمان
گزارش روله درباره یوهانس بشر، معروف به ارفئوس استالینیسم، و اگون اروین کیش، تواناترین روزنامهنگار مدافع مارکسیسم، عالی است. قرائت ظریف روله از آثار آنا زگرس آشکار میسازد که چگونه آن هنرمند در سیر تحول رمانهایش با نیمه راستها و نیمه دروغهای «رئالیسم سوسیالیستی» به سازش میرسد. نقش ایدههای مارکسیستی در رمانهای تاریخی هاینریش مان با بحثهای روله به خوبی روشن میشود. با مطالعه فصلی کاملا مستند مشاهده میکنیم که اختلاف نظر هاینریش مان و توماس مان از دیالکتیکی به مراتب وسیعتر حکایت دارد - یعنی رویارویی ذهن و اندیشه آلمانی با کشش ناسیونالیسم راست از یک سو و انترناسیونالیسم رادیکال از سوی دیگر. آنچه در اینجا زندگی هنرمندان مختلف را به یکدیگر میپیوندد، مرگ غیرطبیعی و نابهنگام است. صدای شاعران و درامنویسان و منتقدان آلمانی یکی پس از دیگری با تبعید یا قتل یا خودکشی خاموش میشود. با خواندن سرنوشت اوسیتسکی، موهزام، کورنفلت، تئودور ولف، فریدل، تولر، هازنکور، ارنست وایس، و اشتفان تسوایگ پی میبریم که ادبیات به راستی خطرناکترین پیشههاست.