دستیار

فرانتس کافکا رمان دستیار را میستود؛ و در نامه‌ای به تاریخ 22 ژانویه 1907 به مورگن‌اشترن نوشت: «گمان نمیکنم گزاف باشد اگر بگویم این کار جدید یکی از بزرگ‌ترین نویدهایی است که تاکنون نویسنده‌ای جوان {به مخاطبان} داده است.» روبرت موزیل، از دیگر معاصران و ستایشگران والزر، هنگامی که نخستین‌بار به مطالعه کافکا پرداخت، آثار کافکا را «موردی خاص از نوع والزر» قلمداد کرد. سوزان سانتاگ نیز والزر را «حلقه مفقود بین کلاسیک و کافکا» و «آمیزه‌ای از استیوی اسمیت و بکت: بکتی شیرین و طناز» توصیف کرد. آن آتش چه‌بسا پاک، آن روزها در یوزف و کلارا هم گرفته بود، آتشی که به عقیده هر دو آن‌ها نه با آب خاموش میشد و نه با بدگویی و افترا، آتشی که مثل آسمانی سرخگون بر فراز زمین گرد و چرخان گسترده بود. هردو آن‌ها، مطابق رسمی که آن روزها باب بود، «بشریت» را دوست داشتند...
8 /10
8

دستیار

فرانتس کافکا رمان دستیار را میستود؛ و در نامه‌ای به تاریخ 22 ژانویه 1907 به مورگن‌اشترن نوشت: «گمان نمیکنم گزاف باشد اگر بگویم این کار جدید یکی از بزرگ‌ترین نویدهایی است که تاکنون نویسنده‌ای جوان {به مخاطبان} داده است.» روبرت موزیل، از دیگر معاصران و ستایشگران والزر، هنگامی که نخستین‌بار به مطالعه کافکا پرداخت، آثار کافکا را «موردی خاص از نوع والزر» قلمداد کرد. سوزان سانتاگ نیز والزر را «حلقه مفقود بین کلاسیک و کافکا» و «آمیزه‌ای از استیوی اسمیت و بکت: بکتی شیرین و طناز» توصیف کرد. آن آتش چه‌بسا پاک، آن روزها در یوزف و کلارا هم گرفته بود، آتشی که به عقیده هر دو آن‌ها نه با آب خاموش میشد و نه با بدگویی و افترا، آتشی که مثل آسمانی سرخگون بر فراز زمین گرد و چرخان گسترده بود. هردو آن‌ها، مطابق رسمی که آن روزها باب بود، «بشریت» را دوست داشتند...

روبرت والزر



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی