دو خیاط هندی
این رمان شگفت انگیز، با بهره گیری از روایتی واقع گرایانه و در عین حال پرشور و جذاب که بسیار یادآور آثار چارلز دیکنز است، در به تصویر کشیدن ظلم، فساد، شرف و قهرمان پروری کشور هند بسیار موفق عمل می کند. داستان کتاب، در سال 1975 و در جایی ساحلی و بی نام و نشان می گذرد. دولت مرکزی به تازگی وضعیت اضطراری اعلام کرده و چهار غریبه-بیوه ای پرشور و حرارت، دانش آموزی دورافتاده از محل زندگی اش و دو خیاط که از خشونت های موجود در روستایشان گریخته اند-تحت تأثیر این شرایط غیرعادی گرد هم آمده اند و مجبورند تا خانه ای بسیار شلوغ و کوچک و همچنین آینده ای نامعلوم را با هم شریک شوند. با گذشت زمان، رابطه ی این چند شخصیت از بی اعتمادی به دوستی و از دوستی به عشق می گراید و تعادلی بین آن ها شکل می گیرد که نشان دهنده ی چشم اندازی جاودان از روحیه و توان بشر در شرایطی غیرانسانی است.