خواب خاک

...پياده که مي‌شوند آتش را در دشت روبرويشان مي‌بينند؛ گُله گُله مثل ستاره‌هاي سوخته‌اي که از آسمان روي زمين افتاده باشند. زبانه‌هاي آتش دور لاشه‌ي هواپيما ستوني مواج و بلند ساخته‌اند. با رسيدن به جمعيت صداي جيغ و فرياد زدنِ اسم‌ها بلندتر مي‌شود. هرچه جلوتر مي‌روند حلقه‌ي جمعيت فشرده‌تر مي‌شود و دودِ سياه، غليظ‌تر. مو و ريش مردها از خاک و خاکستر به سفيدي مي‌زند و چادرهاي خاکي زن‌ها روي علف‌هاي سوخته کشيده مي‌شود. چند نفر مثل ساقه‌اي که از وسط بشکند مي‌افتند روي زمين...
7 /10
7
موضوع کتاب


خواب خاک

...پياده که مي‌شوند آتش را در دشت روبرويشان مي‌بينند؛ گُله گُله مثل ستاره‌هاي سوخته‌اي که از آسمان روي زمين افتاده باشند. زبانه‌هاي آتش دور لاشه‌ي هواپيما ستوني مواج و بلند ساخته‌اند. با رسيدن به جمعيت صداي جيغ و فرياد زدنِ اسم‌ها بلندتر مي‌شود. هرچه جلوتر مي‌روند حلقه‌ي جمعيت فشرده‌تر مي‌شود و دودِ سياه، غليظ‌تر. مو و ريش مردها از خاک و خاکستر به سفيدي مي‌زند و چادرهاي خاکي زن‌ها روي علف‌هاي سوخته کشيده مي‌شود. چند نفر مثل ساقه‌اي که از وسط بشکند مي‌افتند روي زمين...

بهاره ارشد ریاحی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی