این سوی بهشت
«ایمری بلین» در سی سالگی با ثروتی که با مرگ دو برادر بزرگترش به او میرسد، احساس میکند دنیا مال اوست. پدرش «استیفن بلین» مردی نالایق که به اشعار «لرد بایرون» شاعر انگلیسی علاقهی زیادی داشت تزلزل و دودلی خاصی برای پسرش به ارث گذاشت که او را انسانی سست عنصر با صورتی که نصفش پشت موهای ابریشمی و عاری از حیاتش محو شده بود، نشان میداد. «این سوی بهشت» داستان زندگی پسرکی است که تا قبل از ده سالگی مادرش به او آموزشهای فراوان داد. او در یازده سالگی میتوانست روان و راحت یا شاید با لحنی یادآور برامس و موتسارت و بتهوون حرف بزند. پسری که به گمان مادرش واقعا با فرهنگ و جذاب بود و در عین حال خیلی ظریف با زندگی در خانهای که همیشه تشریفات خاص خودش را داشت. خانواده بلین به هیچ شهر خاصی وابسته نبودند.