گریز دلپذیر
«گریز دلپذیر» رمانی کمحجم اما بسیار گیراست. سفرِ شادمان چهار خواهر و برادر به دنیای کودکیشان باعث میشود چند ساعتی زندگی روزمره و رنجهای خود را فراموش کنند، تا شاید دوباره آن آرامش و دلخوشی را که زندگی در نقشِ آدمهای بالغ و بزرگسال از آنها ربوده، بازیابند. ...[چیزی شبیه یک روز مرخصی اضافیِ حین خدمت، کمی مهلت، فاصلهی بین دو پرانتز، یک لحظه لطافت. چند ساعتی که از دیگران ربوده بودیم...] ...[زندگی هنوز چند روز مرخصی برایمان اندوخته بود؟ و نیز چند تا دماغسوخته؟ چندتا دلخوشی کوچک؟ کِی همدیگر را از دست میدادیم و رشتهها چگونه میگسستند؟]