عصر آدمکش ها
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «اگر رسالت شعر بیدارکردن ما می بود، هرآینه می بایست از سالها پیش بیدار شده باشیم تنی چند بیدار شدهاند، نباید منکر این امر بود اما اکنون موضوع این است که همه مردم – بی درنگ – بیدار شوند، اگرچه خطر نابودشدنشان در میان باشد… بیشک، انسان هرگز از میان نخواهد رفت، اما فرهنگ، تمدن و طرز زندگی از میان خواهد رفت و هنگامی که این مردگان بیدار شوند، چونانکه باید این واقعه رخ دهد، شعر موضوع و جوهر زندگی خواهد شد…در بخش دیگری از این رمان میخوانیم: «درباره رمبو چه باید بگویم! رمبو ستاره است! مخترع و مبدع زبان تازهای به نام شعر است گویی که پیش از او شاعری نبوده است هیچکس، حتی دستفروشان هم نمی توانند از نفوذ او دور بمانند وی از نژادی دیگر، از فضایی دیگر بود، نیمه خدایی بود که برای تعلیم ما در روی زمین مأوی گرفته بود…پاکی رمبو، در آن درجه آشتیناپذیری که به همه آثار خود داده است، از هر جای دیگر نمایانتر است گوناگونترین صنوف معنی حرفهای او را دریافتهاند و درنیافتهاند در دم، میتوان مقلدهای وی را پیدا کرد تا آنجا که من میتوانم ببینم، چه با سمبولیست ها و چه با سورئالیست ها هیچ وجه اشتراکی ندارد پدر بسیاری از مکتبها است، اما با هیچ یک از این مکتبها، قرابتی ندارد استعمال غریب رمز و کنایه و تصویر و تشبیه، از ناحیه او، ضامن نبوغ او است»