ناپدیدشدن ادل بودو

منفرد کمکم لقبی که پدربزرگش برایش انتخاب کرده بود را با تمام وجود پذیرفت خودش را قانع کرد که بیش‌تر اوقات در خانه توی تاریکی می‌نشیند تا حد امکان بی‌صدا راه می‌رفت، از سایه‌های خنک خانه‌ی قدیمی رد می‌شد و از ترساندن خدمتکارها لذت می‌برد با خیال یواشکی وارد اتاق دخترها شدن و فرو کردن دندانش در گردن‌شان ـ وقتی که خواب بودند ـ حسابی کیف میکرد آن‌ها هم مثل خودش از یک خیال واهی که معتادش بودند بیدار می شدند تا به زندگی در سایه‌ها ادامه دهند
6 /10
6

ناپدیدشدن ادل بودو

منفرد کمکم لقبی که پدربزرگش برایش انتخاب کرده بود را با تمام وجود پذیرفت خودش را قانع کرد که بیش‌تر اوقات در خانه توی تاریکی می‌نشیند تا حد امکان بی‌صدا راه می‌رفت، از سایه‌های خنک خانه‌ی قدیمی رد می‌شد و از ترساندن خدمتکارها لذت می‌برد با خیال یواشکی وارد اتاق دخترها شدن و فرو کردن دندانش در گردن‌شان ـ وقتی که خواب بودند ـ حسابی کیف میکرد آن‌ها هم مثل خودش از یک خیال واهی که معتادش بودند بیدار می شدند تا به زندگی در سایه‌ها ادامه دهند

گریم مک ری برنت



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

از همین نویسنده

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی