عاشق

این کتاب به نوعی خودزندگی‌نامه مارگریت دوراس است که در یک برش زمانی از دوره‌ی نوجوانی‌اش، به روایت مکان - زمان و آدم‌های اطرافش می‌پردازد. در مستعمره‌ی هندوچین، یک مرد چینی پولدار عاشق دختر پانزده ساله‌ای می‌شود که با کرجی در حین گذر از رودخانه است. راوی گاه دخترک، گاهی دانای کل و بعضن پیرزنی است که خاطرات جوانی‌اش را تعریف می‌کند و در حین روایتْ ما را با شخصیت‌های اطاف دخترک و خصوصیات اجتماعی- روان‌شناسی آنان آشنا می‌سازد. آن‌چه موجب فروش جهانی موفق کتاب تحت عنوان «رمان نو» شد، ماجرای آن نیست، بلکه عدم التزام دوراس به رعایت کلیشه‌های رایج رمان‌نویسی یا خاطره‌نگاری محض و در نتیجه نگارش آزادانه و بی‌قید و بند اوست. دیدگاه روان‌کاوانه و تصویرپرداز دوراس، گرچه در جاهائی بی‌ربط می‌نماید، اما حاکی از هوش نویسنده در جهت جلب و انگیزش مخاطب عام است تا حدی که «عاشق» به عنوان نمونه‌ای از ادبیات روان‌شناسی معرفی می‌شود. خاطرات تراژیک نویسنده که به صورت یک مجموعه صیقل‌شده و آماده‌ی ارائه است، باعث می‌شود که زمان روایت بصورت پاندولی در حال رفت و بازگشت در حال و گذشته باشد. زبان سیال و عریان دوراس به پخته‌گی لازم رسیده تا از عشق، لذت، بدنامی، گناه و تنفر، هرچند با ابهام و ایجاز، اما به سادگی سخن گوید و به درد زیستن اعتراف کند.
8 /10
8
موضوع کتاب


عاشق

این کتاب به نوعی خودزندگی‌نامه مارگریت دوراس است که در یک برش زمانی از دوره‌ی نوجوانی‌اش، به روایت مکان - زمان و آدم‌های اطرافش می‌پردازد. در مستعمره‌ی هندوچین، یک مرد چینی پولدار عاشق دختر پانزده ساله‌ای می‌شود که با کرجی در حین گذر از رودخانه است. راوی گاه دخترک، گاهی دانای کل و بعضن پیرزنی است که خاطرات جوانی‌اش را تعریف می‌کند و در حین روایتْ ما را با شخصیت‌های اطاف دخترک و خصوصیات اجتماعی- روان‌شناسی آنان آشنا می‌سازد. آن‌چه موجب فروش جهانی موفق کتاب تحت عنوان «رمان نو» شد، ماجرای آن نیست، بلکه عدم التزام دوراس به رعایت کلیشه‌های رایج رمان‌نویسی یا خاطره‌نگاری محض و در نتیجه نگارش آزادانه و بی‌قید و بند اوست. دیدگاه روان‌کاوانه و تصویرپرداز دوراس، گرچه در جاهائی بی‌ربط می‌نماید، اما حاکی از هوش نویسنده در جهت جلب و انگیزش مخاطب عام است تا حدی که «عاشق» به عنوان نمونه‌ای از ادبیات روان‌شناسی معرفی می‌شود. خاطرات تراژیک نویسنده که به صورت یک مجموعه صیقل‌شده و آماده‌ی ارائه است، باعث می‌شود که زمان روایت بصورت پاندولی در حال رفت و بازگشت در حال و گذشته باشد. زبان سیال و عریان دوراس به پخته‌گی لازم رسیده تا از عشق، لذت، بدنامی، گناه و تنفر، هرچند با ابهام و ایجاز، اما به سادگی سخن گوید و به درد زیستن اعتراف کند.

مارگریت دوراس



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی