درد
کتاب «درد» اثر مارگریت دوراس، به گفتهی خودش مجموعهی دستنوشتههایی است که آنها را در زمان جنگ جهانی نگاشته است و ۴۰ سال بعد، بدون دستکاری و ویرایش چاپشان میکند. دوراس در مقدمهی کتاب میگوید که این یادداشتها را در دو دفتر، در گنجههای آبی خانهی نوفللوشاتو پیدا کرده است و تأکید میکند که درد «یکی از مهمترین چیزهای زندگی» اوست و اضافه میکند که کلمهی «نوشته» در مورد این اثر مناسب نیست: «من خود را رودرروی صفحاتی دیدم که به صورت منظم با خطی ریز و فوقالعاده مرتب و ملایم سیاه شده بود و نیز خود را رودرروی نوعی بینظمی اندیشه و احساس یافتم که جرئت نکردم به آن دست بزنم، زیرا در برابر آن از پرداختن به ادبیات شرمم میآمد.» این جملهی او حاکی از آن است که این خاطرات به قدری تلخ بوده است که در پی ویراستاری ادبی بودن به جای توجه به درد نهفته در کتاب شرمآور است؛