استپ

در سپیده‌دم یکی از روزهای ژوئیه، درشکه‌ای که گروک کهنه و ژنده‌ای داشت و به یکی از آن چهارچرخه‌های بدون فنر عهد باستان می‌ماند که امروز دیگر در روسیه کسی به جز تحصیل‌داران تجار و فروشندگان دوره‌گرد و کشیش‌های ندارتر در آن‌ها سفر نمی‌کنند از شهر «ن» که مرکز ایالت «ز» است خارج شد و لق‌لق‌زنان در راه چاپار رو به راه افتاد. به هر تکان سروصدایش بلند می‌شد و به غژغژ می‌افتاد و سطلی که به پشت آن آویزان بود با صدای زنگ‌دار ناهنجاری با آن همسازی می‌کرد؛
8 /10
8

استپ

در سپیده‌دم یکی از روزهای ژوئیه، درشکه‌ای که گروک کهنه و ژنده‌ای داشت و به یکی از آن چهارچرخه‌های بدون فنر عهد باستان می‌ماند که امروز دیگر در روسیه کسی به جز تحصیل‌داران تجار و فروشندگان دوره‌گرد و کشیش‌های ندارتر در آن‌ها سفر نمی‌کنند از شهر «ن» که مرکز ایالت «ز» است خارج شد و لق‌لق‌زنان در راه چاپار رو به راه افتاد. به هر تکان سروصدایش بلند می‌شد و به غژغژ می‌افتاد و سطلی که به پشت آن آویزان بود با صدای زنگ‌دار ناهنجاری با آن همسازی می‌کرد؛

آنتوان چخوف



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی