سگ سفید
نویسنده در این رمان بهطور آشکار تفکر سفیدپوستان آمریکا را مورد نکوهش قرار میدهد که با تنفری کورکورانه از هموطنان سیاهپوستشان شکل گرفته. باکمال تاسف باید گفت که این واقعیت امروزه نیز تداوم دارد. سرنوشت این سگ بیچاره که برای کشتن سیاهپوستان تربیت شده دهشتناک است. موجودی که تنها خواستهاش همدمی با انسان است، اما به آلت دست او بدل میشود؛ این کتاب شرح حال و بخشی از زندگینامهی رومن گاری است، آن هم در اواخر دههی ۶۰ ، زمانی که همراه همسرش جین سیبرگ در لس آنجلس به سر میبرد. سال ۱۹۶۸ در ایالات متحده و فرانسه اعتصاب و شورشهایی در جریان است: در فرانسه خیزشی دانشجویی میلیونها نفر را به خیابانها میکشاند، و اعتراضات در ایالاتمتحده علیه جنگ ویتنام، نژادپرستی و سیاستهای تهاجمی دولت، مردم معترض را به مبارزه دعوت میکند . برای رومن گاری این رمان فرصت مغتنمی است تا موشکافانه از اعماق وجود انسان پرده بردارد، و بالحنی تاثیر گذار حماقتهای او را به چالش بکشد و علیه آن اقامهی دعوا نماید؛
رومن گاری
رومن گاری یا در اصل رومن کاتسف نویسنده اهل لیتوانی متولد سال ۱۹۱۴ بود که از سن چهارده سالگی پس از ترک خانواده و ازدواج مجدد پدر ، همراه با مادرش به فرانسه مهاجرت نمود .
گاری پس از اتمام تحصیل در رشته حقوق به نیروی هوائی فرانسه پیوست و در ادامه پس از اشغال فرانسه توسط آلمان به انگلستان گریخت و همراه ارتش آزادی بخش فرانسه تحت فرماندهی ژنرال دوگل در اروپا و آفریقا جنگید .
رومن گاری را احتمالا با آثار مشهوری که در ترجمه فارسی اقبال خوبی داشتهاند، میشناسید؛ آثاری مثل «خداحافظ گاری کوپر»، «زندگی در پیش رو» و… اما بد نیست بدانید تا سال ۱۹۸۰ که این نویسنده دست به خودکشی زد، کسی نمیدانست اثر ماندگاری مثل «زندگی در پیش رو» نوشتهی رومن گاری است!
رومن گاری در طول زندگی حرفهایاش با شش نام مستعار داستان نوشته است. «امیل آژار» مشهورترین نام مستعاری است که او برای خود انتخاب کرده بود و به این نام مستعار اتفاقا شهرت و افتخار خوبی هم تقدیم کرد. او حتی توانست داوران یکی از جوایز مهم ادبیات فرانسه یعنی «جایزه کنگور» را هم قانع کند که نویسندهای به نام امیل آژار واقعا وجود دارد