شبح سرگردان
رومن گاری در رقص چنگیز کوهن پا از مرزهای اشاره و تمثیل فراتر مینهد و از «نماد» نیز بسیار بهره میجوید این داستان به ظاهر فانتزی، رفته رفته، ابعادی گسترده به خود میگیرد این ویژگی داستانهای آخری است که رومن گاری – واقعیت و قراردادها را طوری ماهرانه و با ظرافت از میان بر میدارد که خواننده، به ناگاه، خود را با گسترهای عظیم رو در رو مییابد؛ گسترهای که اساطیر و عظمت آن را فرایاد میآورد
رومن گاری
رومن گاری یا در اصل رومن کاتسف نویسنده اهل لیتوانی متولد سال ۱۹۱۴ بود که از سن چهارده سالگی پس از ترک خانواده و ازدواج مجدد پدر ، همراه با مادرش به فرانسه مهاجرت نمود .
گاری پس از اتمام تحصیل در رشته حقوق به نیروی هوائی فرانسه پیوست و در ادامه پس از اشغال فرانسه توسط آلمان به انگلستان گریخت و همراه ارتش آزادی بخش فرانسه تحت فرماندهی ژنرال دوگل در اروپا و آفریقا جنگید .
رومن گاری را احتمالا با آثار مشهوری که در ترجمه فارسی اقبال خوبی داشتهاند، میشناسید؛ آثاری مثل «خداحافظ گاری کوپر»، «زندگی در پیش رو» و… اما بد نیست بدانید تا سال ۱۹۸۰ که این نویسنده دست به خودکشی زد، کسی نمیدانست اثر ماندگاری مثل «زندگی در پیش رو» نوشتهی رومن گاری است!
رومن گاری در طول زندگی حرفهایاش با شش نام مستعار داستان نوشته است. «امیل آژار» مشهورترین نام مستعاری است که او برای خود انتخاب کرده بود و به این نام مستعار اتفاقا شهرت و افتخار خوبی هم تقدیم کرد. او حتی توانست داوران یکی از جوایز مهم ادبیات فرانسه یعنی «جایزه کنگور» را هم قانع کند که نویسندهای به نام امیل آژار واقعا وجود دارد