اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبه راه است
زن آنقدر جوان بود. آنقدر دست و پایش را گم کرده بود، با چنان اعتمادی او را نگاه میکرد و آنقدر پرنده جلوی چشمان مرد، روی تل ماسه ها جان داده بودند که یک آن فکر نجات یکی از آنها، زیباترینشان، حفظ جانش، داشتنش، اینجا ته دنیا، رسیدن به خط پایان زندگیاش، سادهلوحی مطلقی را که تا آن موقع هنوز پشت ریشخندش و قیافهی سرخوردهاش مخفی مانده بود، به او بازگرداند.
رومن گاری
رومن گاری یا در اصل رومن کاتسف نویسنده اهل لیتوانی متولد سال ۱۹۱۴ بود که از سن چهارده سالگی پس از ترک خانواده و ازدواج مجدد پدر ، همراه با مادرش به فرانسه مهاجرت نمود .
گاری پس از اتمام تحصیل در رشته حقوق به نیروی هوائی فرانسه پیوست و در ادامه پس از اشغال فرانسه توسط آلمان به انگلستان گریخت و همراه ارتش آزادی بخش فرانسه تحت فرماندهی ژنرال دوگل در اروپا و آفریقا جنگید .
رومن گاری را احتمالا با آثار مشهوری که در ترجمه فارسی اقبال خوبی داشتهاند، میشناسید؛ آثاری مثل «خداحافظ گاری کوپر»، «زندگی در پیش رو» و… اما بد نیست بدانید تا سال ۱۹۸۰ که این نویسنده دست به خودکشی زد، کسی نمیدانست اثر ماندگاری مثل «زندگی در پیش رو» نوشتهی رومن گاری است!
رومن گاری در طول زندگی حرفهایاش با شش نام مستعار داستان نوشته است. «امیل آژار» مشهورترین نام مستعاری است که او برای خود انتخاب کرده بود و به این نام مستعار اتفاقا شهرت و افتخار خوبی هم تقدیم کرد. او حتی توانست داوران یکی از جوایز مهم ادبیات فرانسه یعنی «جایزه کنگور» را هم قانع کند که نویسندهای به نام امیل آژار واقعا وجود دارد